مقاله عوامل موثر در تربیت کودک
۱۱,۹۰۰ تومان۲۴,۰۰۰ تومان (-50%)
موجود
مقاله عوامل موثر در تربیت کودک یک مقاله روانشناسی در زمینه عواملی است که بر پرورش فرزند موثر است، این عوامل شامل خانواده و جامعه و مدرسه و همچنین انواع روش های پدر و مادر در تربیت فرزند که هرکدام به نوعی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.
این مقاله در 12 صفحه به صورت فایل word و کاملا قابل ویرایش به همراه فهرست مطالب آماده شده است. همچنین سهولت در استفاده نسخه PDF مقاله نیز برای دانلود قرار گرفته است.
در ادامه بخش هایی از این مقاله را مشاهده می فرمایید، همچنین برای مشاهده سایر مقالات در زمینه روانشناسی به صفحات مخصوص روانشناسی و علوم تربیتی وب سایت آقای کافی نت مراجعه بفرمایید.
عوامل موثر در تربیت کودک
انسان از آغاز تولد درحال تعليم و تربيت است. تعليم به معناي آموزش و ياد دادن چيزي به ديگري است. تربيت نيز به معناي سازندگي و پرورش شخصيت است. با تربيت ميتوان افراد را پرورانيد، ساخت و در نتيجه، اجتماعي را دگرگون كرد. تربيت بايد با برنامۀ دقيق و حساب شده انجام گيرد تا موفقيت آميز باشد. درنتيجه تنها در تربيت پند و اندرز كافي نيست، بلكه بايد موانع برطرف شود و نيز شرايط فراهم باشد تا زمينۀ تربيتي حاصل شود. والدین در این امر نقشی موثر دارند.
بهترين دوران براي تربيت، هرفرد دوران كودكي است.
به عبارت ديگر زماني كه هنوز شخصيت فرد شكل نگرفته است و زميني مناسب براي پرورش هر بذري است.
مسئوليت اين امر حساس در وحلۀ اول بر عهدۀ پدران و مادران است.
اما تربيت كار سادهاي نيست، بلكه فن بسيار ظريف و حساسي است كه كارداني و اطلاعات كافي و تجربه و بردباري و قاطعيت لازم دارد. متأسفانه اكثر پدران و مادران با فن تربيت آشنا نيستند و به همين جهت غالب كودكان با برنامهاي حساب شده و درست پرورش نمييابند و خودبخود و به شيوههاي خودرو و تقليدي بزرگ ميشوند.
خانواده و نقش آن درتربيت كودك
كودك تحت تاثيرخانواده خويش قراردارد وازآن تاثير مي پذيرد بنابراين، خانواده مي تواند هم سازنده باشد و هم تباه كننده و ويران كننده. محيط خانواده چون دانشگاهي است كه در آن درس زندگي، انسانيت و اخلاق و يا ضد اين دو، داده مي شود. پس عامل خانواده براي كودك تأيين كننده و سرنوشت ساز است. كودك در كنار مادر از او درس زندگي مي گيرد و عشق و محبت را مي آموزد. او از پدر درس اقتدار و انضباط و كيفيت موضع گيري در برابر مسائل حيات اجتماعي را مي آموزد.
نقش مادر در تربيت و رفتار كودك به مراتب بيشتراز پدر است. چرا كه رابطه وراثتي پدر با كودك پس از انتقال نطفه پايان مي پذيرد، درحالي كه رابطه وراثتي مادر با فرزند در مدت حمل و حتي پس از آن و در تمام مدتي كه طفل از پستان مادر تغذيه مي كند، ادامه مييابد. كودك تا رسيدن به سن مدرسه در خانه و دركنار مادر است و از او درس ميپذيرد و مادر محرم راز و طرف مراجعه و پناهگاه كودك است.
نقش مدرسه در تربيت
نقش معلم در سازندگي يا ويراني بناي اخلاقي كودكان بسيار داراي اهميت است. كودك از روش كار مسئولان مدرسه، نحوه اعمال انضباط آنان، برخورد آنان با شاگردان، تشويقها و تنبيهها و قدرت جاذبه و دافعۀ آنان تأثيرميپذيرد. كودكان به هرنحو، كم يا بيش از معلمان خود علاوه براينكه ميآمـــوزند، تأثير ميپذيرند. اين تأثير به حدي وجود دارد كه عدهاي از مورخين عل سقوط و انحطاط بعضي ازجوامع را معلمان و مربيان آن جامعه ميدانند. نفوذ معنوي معلم در بين شاگردان به قدري ريشه داردكه با اعمال و رفتار خود به الگو و سرمشق براي كودكان تبديل مي شود.
نوع بينش ها، اطلاعات، عقايد و آرزوهاي محيط درس و مدرسه و مربيان و مسئولان سازندۀ ايمان كودك است.
كار معلم كاري بس خطير است.
كار انتقال ميراث فرهنگي، احياي مباني فكري و عقيدتي و ساختن و به عمل آوردن كودك است.
درمحيط مدرسه بايد عوامل اخلاقي نظير پاكدلي، پاكبازي، صداقت و راستگويي، گذشت و فداكاري، استقامت و شكيبايي، انصاف و عدالت حكمفرما باشد، تا شخصيت و عالم درون كودكي با اين عوامل حسنه عجين شود و به صورت خوي و عادت در وجود او بروز نمايد.
براي تربيت و سازندگي كودك وحدت خانه و كودك لازم و ضروري است، چرا كه وابستگي كودك به مادر و خانواده از يك سو و آشنايي و وابستگي از سوي ديگر ضرورت دارد تا وحدت بين اين دو نهاد پديد آيد. از علل ويراني كودك عدم توجه، و عدم وجود ارتباط بين خانه و دستگاه آموزش است. وجود اتحاد كامل بين اين دو نهاد مي تواند، سببي براي ايجاد استحكام تربيت و آرامش كودك باشد. اين خطا و اشتباه است كه والدين بار سنگين تربيت را بردوش مدرسه قرار دهند و يا مدرسه به گمان اينكه والدين كاملاً به وظيفۀ خود آشنا هستند، ازكار سازندگي دست بردارند.
روشها و سبکهای فرزندپروری
اوّلین تماس کودک در محیط با والدین است. والدین برای نوزاد منبع آرامش، محبّت، تغذیه و مراقبت هستند.
روانشناسان و متخصّصان تعلیم و تربیت سالها است (حداقل بهصورت علمی از حدود یک قرن پیش) علاقهمند به این موضوع هستند که چگونه والدین بر رشد اجتماعی و تواناییهای مفید و مؤثر کودکان تأثیر میگذارند؟
یکی از مهمترین رویکردها در این زمینه، مطالعة سبک فرزندپروی والدین و پیامدهای رفتاری آن بر کودکان است.
سبک فرزندپروری فعالیت پیچیدهای است که رفتارهای خاصّ فراوانی را شامل میشود و هر یک از این رفتارها بهتنهایی و یا همراه با سایر رفتارها پیامدهایی برای کودکان خواهد داشت، گرچه رفتارهای فرزندپروری خاصّی مثل کتکزدن و دادزدن سر کودک بر رشد بچهها تأثیر دارند، امّا فقط توجّه کردن به یک رفتار معین والدین بهتنهایی گمراهکننده خواهد بود. مقاله عوامل موثر در تربیت کودک
بسیاری از محقّقین ذکر کردهاند که یک عمل و اقدام خاصّ برای پیشبینی سلامت و سازگاری کودکان اهمّیت کمتری از الگوهای گستردة فرزندپروری دارد، لذا پژوهشگران سعی کردهاند الگوهای گستردة فرزندپروری را توصیف نمایند. خانم دیانا بامریند، از صاحبنظران و پیشگامان پژوهش در زمینة شیوههای فرزندپروری، با مشاهدة طبیعی و زیرنظر گرفتن رفتار والدین کودکان پیشدبستانی و همچنین مصاحبه و سایر روشهای پژوهش، و تعامل والدین با کودکان را مورد بررسی قرار داد و از این مطالعه چهار جنبة مهم فرزندپروری مشخّص گردید:
1ـ راهبردهای انضباطی؛
2ـ گرمی و حمایتگری؛
3ـ شیوههای ارتباط؛
4ـ انتظارات مربوط به رشد و کنترل.
گرچه روانشناسان و متخصّصان تعلیم و تربیت در جریان پژوهشها رفتار والدین را به شیوههای مختلفی مورد بررسی قرار دادهاند، ولی بهنظر میرسد دو جنبة مهم فرزندپروری اهمّیت زیادی دارند:
1ـ پذیرش در برابر طرد کودکان؛
2ـ سختگیری در برابر آسانگیری.
والدین ممکن است بهدرجات مختلفی این جنبههای رفتاری را داشته باشند، بهگونهای که از ترکیب این دو جنبه، الگوهای مختلف رفتار والدین شکل میگیرد. مثلاً والدین آسانگیر و طردکننده، نسبتبه فرزندان بیاعتنا هستند و والدین آسانگیر و پذیرا آزادمنش میباشند. والدین طردکننده و سختگیر ممکن است متوقّع و منفیباف بهنظر آیند و والدینی که هم پذیرا و سختگیر هستند ممکن است بهصورت حمایتکننده یا بخشنده رفتار نمایند.
چهار شیوه فرزندپروری
طبقهبندی والدین برحسب اینكه در چه نقطهای از ابعاد فرزندپروری قرار دارند.
شیوههای فرزندپروری گستردهای را مشخّص میکند. براساس ابعاد فرزندپروری بامریند، اکثریت والدین یکی از سه سبک فرزندپروری را نشان میدهند، ولی براساس پژوهشهای بعدی، مککوبی و مارتین شیوة چهارم فرزندپروری را مشخّص کردند.
مهمترین شیوههای فرزندپروری عبارتاند از:
1ـ شیوة فرزندپروری آسانگیر؛
2ـ شیوة فرزندپروری مستبدّانه؛
3ـ شیوة فرزندپروری مقتدرانه و قاطع؛
4ـ شیوة فرزندپروری مسامحهکارانه و بیتفاوت.
فرزندپروری آسانگیر
والدین آسانگیر صرفاً پذیرا هستند ولی هیچ درخواست و توقّعی از فرزند ندارند و از هر نوع اعمال کنترلی بر کودک خودداری میکنند.
این والدین درحالیکه فرزندان رشد کافی نکردهاند و هنوز توانایی تصمیمگیری در بسیاری از امور را ندارند، به آنها اجازه میدهند که در هر سنّی، خودشان تصمیم بگیرند و حتّی تصمیماتی بگیرند که مستلزم کسب تجربه و دانش هستند و فرزندانشان هنوز به آنها دست نیافتهاند. به فرزندان اجازه میدهند هر وقت و هر چه دوست دارند بخورند و هر ساعتی خواستند و به هر میزانی که میخواهند بخوابند و تلویزیون تماشا کنند و یا بیرون از خانه بمانند.
بهطور کلّی بامریند معتقد است که یک پدر یا مادر آسانگیر همیشه در تلاش است که همسو با تکانهها، درخواستها، اعمال و امیال کودک رفتار کند و هیچ توقّعی از کودک برای انجام کارهای منزل و رفتار مناسب ندارد و در ذهن کودک تصویری از خود ایجاد میکند که کودک او را تنها منبع خدمات میداند که هرگاه بخواهد میتواند از این منبع استفاده کند و نه بهعنوان عاملی توانا و فعّال که مسئول شکل دادن و یا تغییر رفتار فعلی یا رفتار آتی کودک است.کودکان والدین آسانگیر، از اتّکای به خود، خودکنترلی و استقلال رأی اندکی برخوردارند، کودکان ناپختهای هستند و در روبهرو شدن با ناملایمات رفتار نامناسب و کودکانهای دارند.
فرزندپروری مستبدّانه
این والدین دیکتاتور، مستبدّ، متوقّع و خودکامه هستند و از فرزندانشان اطاعت محض میطلبند و کنترل سختگیرانهای را بر فرزندان اعمال میکنند و نگرش آنها این است که «هر چه من میگویم باید انجام دهی و در غیر این صورت تحت فشار و تنبیه قرار میگیری!» و انتظار دارند همیشه فرزندان بدون چونوچرا از اوامر و دستورات بزرگترها اطاعت کنند. مقاله عوامل موثر در تربیت کودک
پدر و مادر مستبدّ، شخص پرتوقّع و خودکامهای است که تلاش میکند رفتارها و نگرشهای فرزندش را مطابق یک دسته از معیارهای خشک شکل دهد، و کنترل و ارزیابی کند. این معیارها نه از طریق گفتوگو و مشورت تنظیم شدهاند و نه متناسب و انعطافپذیر هستند، بلکه معیارهایی مطلق هستند که صاحبان قدرت آنها را تعیین کردهاند. این والدین، کودک خوب را کودک مطیع، تسلیم و منفعل میدانند و در مواقعی که رفتار و عملكرد کودک در تعارض با معیارهای تعیینشده قرار میگیرد، از تنبیه و اعمال زور برای کنترل کودک استفاده میکنند.کودکانی که دارای والدین با سبک فرزندپروری خودکامه و مستبدّانه هستند، گوشهگیر، ناراضی و ناخشنوداند و در ارتباط با همسالان و در مواقع ناکامی با پرخاشگری و خصومت واکنش نشان میدهند. این کودکان همچنین پرخاشگری خود را بهصورت منفعلانه نشان میدهند، منزوی و غمگین و آسیبپذیر هستند و کنجکاوی کمتری از خود نشان میدهند.
فهرست
مقدمه
فصل اول: عوامل موثر در تربیت کودک
خانواده و نقش آن درتربيت كودك
نقش مدرسه در تربيت
فصل دوم:
روشها و سبکهای فرزندپروری
چهار شیوه فرزندپروری
فرزندپروری آسانگیر
فرزندپروری مستبدّانه
فرزندپروری قاطعانه و مقتدرانه
فرزندپروری مسامحهگرانه و بیتفاوت
مقاله عوامل موثر در تربیت کودک
تأثیر فضای خانواده و رفتار والدین بر رشد اجتماعی کودکان
نتيجه
منابع و مآخذ
اطلاعات بیشتر
تعداد صفحات | 11-20 |
---|---|
فایل PDF | دارد |
فایل پاورپوینت | ندارد |
منابع و مآخذ | دارد |
فایل Word | دارد |
-
۲۹,۹۰۰ تومان
۶۲,۰۰۰ تومان -
۲۴,۹۰۰ تومان
۵۲,۰۰۰ تومان -
۱۶,۹۰۰ تومان
۴۵,۰۰۰ تومان -
۱۹,۵۰۰ تومان
-
۳۹,۰۰۰ تومان
۸۵,۰۰۰ تومان -
۱۴,۹۰۰ تومان
۲۳,۰۰۰ تومان
نظر
هنوز بررسی نوشته نشده است.