مبانی روانشناختی برنامه ریزی درسی
۱۹,۹۰۰ تومان۳۰,۰۰۰ تومان (-34%)
مقاله موجود است
مبانی روانشناختی برنامه ریزی درسی مقاله ای در رشته علوم تربیتی و روانشناسی است که با فرمت word و کاملا قابل ویرایش ارائه شده است. همچنین برای سهولت در استفاده نسخه PDF آن نیز برای دانلود قرار داده شد.
در این مقاله به تاثیر مفهوم روانشناختی و نقش آن بر روی برنامه ریزی درسی پرداخته شده است. منابع هر پاراگراف در انتهای آن پاراگراف نوشته شده و مقاله در نهایت با نتیجه گیری به پایان میرسد.
در ادامه بخشی از این مقاله را مرور میکنیم. همچنین برای مشاهده و بررسی سایر مقالات روانشناسی به صفحه روانشناسی و صفحه علوم تربیتی وب سایت آقای کافی نت مراجعه بفرمایید.
مقدمه
یکی از علومی که برنامه ریزان آموزشی و درسی باید به آن آشنا باشند تا بتوانند از اصول قواعد و یافته های آن در مراحل مختلف طراحی و اجرای برنامه های آموزشی و درسی استفاده نمایند مبانی روانشناختی است.این علم بخصوص از نیمه دوم قرن نوزدهم توسعه قابل ملاحظه ای یافته و کمک های شایان توجهی به اغلب علوم انسانی نموده است.
امروزه جای کوچکترین تردیدی نیست که استفاده از اصول قوانین و یافته های مبانی روانشناختی یکی از ارکان اصلی پیشرفت ها و ترقیات انسان در شأن های مختلف زندگانی بوده است.
انسان بخصوص طی قرن اخیربرای حل بسیاری ازمسایل فردی واجتماعی خود ازاین علم کمکهای سودمندی دریافت داشته است.
یکی از مهم ترین یافته های مبانی روانشناختی که بیش از همه برنامه ریزان درسی استفاده می کنند عبارت است از کشف این حقیقت که بیشتر تجارب یادگیری دارای نتایج متعددی می باشند.مثلا،کودکی که روی مسئله ریاضی کار می کند ممکن است معلومات درباره آن مسئله بدست آورد.مثلا،تحقیقاتی که اخیرا انجام گرفته اند بیان کننده این مطلب هستتند که بهره بیشتر افراد در سرمایه گذاری های خود معمولا انتظار شش درصد بهره در هر شش ماه را داشتند. مبانی روانشناختی برنامه ریزی درسی
به عبارت دیگر ،تصور می کردند که نرخ بهره شش است و این موضوع بیشتر ناشی از این بود که در بیشتر مسائل مرابحه نرخ بهره شش درصد تعیین می شد.نه تنها دانش آموزان اطلاعات دیگری را درباره مطالب مورد بحث در مسئله به دسی می آورند،بلکه بعضی نگرش های مطلوب یا نا مطلوب نسبت به ریاضیات نیز در آنان ایجاد می شود.
در عین حال،سبب توسعه بعضی علاقه ها یا محدود کردن بعضی دیگر می شود.
به طور کلی،هر تجربه تربیتی دو یا چند بازده به همراه دارد.
این مطلب برای برنامه ریزان درسی مهم می باشد.
زیرا،بیشترین کار آیی آموزش زمانی است که بر نتایج متعدد هر تجربه تربیتی توجه شود.
بنابراین،برنامه درسی باید هدف های تربیتی ممکن را بررسی کند تا ببیند چگونه می توان تعدادی از آن ها را با هم و از طریق تجارب یادگیری مشابه تحقق بخشید(رالف و.تایلر،1384،ص 54).
عدم آگاهی بر رسالت آموزش و پرورش و عدم اطلاع از نظریه ها و یافته های مبانی روانشناختی درباره یادگیرندگان در زمیته های توانایی های فطری و تفاوت های آنها در افراد،خود تصوری،شیوه های شناختی،آفرینندگی،فرایند های تفکر،تاثیر محیط اجتماعی،اقتصادی،و رشد عواطف بر یادگیری آنان،به طور مسلم در برنامه ریزی درسی،و تعیین انتخاب موضوع و محتوا،و فعالیت های آموزشی تاثیر انکار نا پذیری دارد. مبانی روانشناختی برنامه ریزی درسی
اغلب اوقات برنامه ریزان و معلمان وظایف مربوط به حرفه خودرا بدون درک اهمیت وعلت آن انجام می دهند.
در این حالت است که آموزش و پرورش به صورت یک فعالیت عادی و کم اهمیت-نه به عنوان فرایند موثر در ایجاد تغییرات و تحولات بنیادی در رفتار-با کمترین تاثیر روی یادگیرندگان انجام می گیرد.
عمل تفکر،یادگیری،و رشد فردیت را به حداقل می رساند و توانایی آفرینندگی را می خشکاند(تقی پور ظهیر،1385،ص 71-72).
اهمیت توجه به مبانی روانی در برنامه ریزی آموزشی و درسی وقتی بیشتر روشن می شود که به ماهیت یادگیری در انسان و بخصوص به کم وکیف ایجاد انگیزه و علاقه برای آموختن و همچنین مختصات توانش ها و مراحل رشد یادگیرنده و غیره توجه نماییم.تعلیم و تربیت انسان ها و به طور کلی ارتقاء دادن سطح دانش بصیرت و مهارت های آنها،بدون دانش شناختی نسبتا عمیق از مراحل رشد جسمی،ذهنی،عاطفی و اجتماعی در سنین مختلف و چگونگی ایجاد و تقویت انگیزه ها برای یادگیری میسر نخواهد بود. مبانی روانشناختی برنامه ریزی درسی
به همین جهت یک برنامه ریز آموزشی و درسی به طور اخص و یک مسیول و مجری برنامه های آموزشی و درسی به طور اعم ،می بایستی از بیشتریافته ها و اصول و قوانین علم روان شناسی،بخصوص روان شناسی تربیتی ،اطلاع نسبتا عمیق و وسیعی داشته باشد.روان شناسی تربیتی شاخه ای از علم روان شناسی است که جنبه های کاربردی اصول و یافته های روان شناسی را در تعلیم و تربیت مطالعه و بررسی می نماید(پروند،1385،ص 138-139).
امروزه عوامل روانی پایه و اساس بسیاری از تصمیم گیری ها در برنامه ریزی آموزشی و درسی تشکیل می دهند.زیرا که روان شناسی یکی از علوم مادر است وتعلیم و تربیت بسیاری از مبانی و اصول بنیادی خود را از آن دریافت می نماید.
مبانی روانشناسی،معرفت های برخاسته از ذهن دانش روان شناسی هستند.دانش روان شناسی به مطالعه عمل آدمی به عنوان فرد اقدام می کند و از چرایی،چگونگی و پیامد عمل فرد سخن می گوید.موضوعات مورد بحث روان شناسی فراوان هستند و همه آنها بر اقدام های تربیتی تاثیر می کند،اما تاثیر گذاری برخی مستقیم تر،آشکارتر و برجسته تر است. مبانی روانشناختی برنامه ریزی درسی
به نظر می رسد این مباحث از اهمیت بیشتری برخوردارند: آمادگی، انگیزش، یادگیری، حافظه(یادداری)و انتقال یادگیری(موسی پور،1385،ص32-31)
یکی از منابع اطلاعاتی مهم که برنامه ریزان درسی اساس کار خود را بر آن می نهند فراگیرنده است.فراگیران، به عنوان محور یادگیری و آموزش،دارای ویژگی ها و خصایصی هستند که برنامه ریزان را در هرچه اثر بخش تر کردن برنامه درسی هدایت می کنند.اطلاعاتی چون چگونگی رشد و نمو فراگیران که شامل ابعاد جسمانی ،عاطفی ،عقلانی و اخلاقی-معنوی است،همچنین نیاز ها ،علایق،و مشکلات فراگیران در مراحل مختلف رشد را علم روان شناسی در اختیار برنامه ریزان قرار می دهد تا از این طریق فرایند برنامه ریزی و محصول آن ،یعنی برنامه درسی ،متناسب با خصایص فراگیرنده به وقوع بپیوندد.
علم روان شناسی ،که مطالعه رفتار انسان را در بر می گیرد ،برنامه ریزان درسی را در کسب اطلاعاتی پیرامون مفهوم رفتار ،اجزا،رفتار و عوامل موثر بر تغییر رفتار یاری می نماید.بدین ترتیب،برنامه ریزان درسی با کسب چنین اطلاعاتی،می توانند تجربه های یادگیری را به گونه ای سارماندهی نمایند تا به صورت موثری به تغییر رفتار مطلوب در فراگیرندگان ،که همانا هدف نهایی برنامه درسی است،منتهی گردد(یار محمدیان،1379).
یادگیری به عنوان فرایند تغییر تدریجی و با ثبات در رفتار فراگیرنده ،حاصل تجربه است که یکی از عوامل موثر تاثیر گذار بر تصمیمات برنامه ریزان درسی در امر تهیه و تدوین برناتمه درسی است(یار محمدیان،1379).
البته پاسخ های متفاوت به سوالاتی چون:
انسان چگونه یاد می گیرد؟
تحت چه شرایطی یادگیری تسهیل می یابد؟
چه شرایطی مانع یادگیری می شود؟
نظریههای مختلفی را پیرامون ماهیت فرایند یادگیری به وجود آورده که همواره برنامه درسی را تحت الشعاع خود قرارداده است.
برای مثال ،برنامه درسی ای که بر مبنای افزایش گام به گام یادگیر یهای ویژه بنا شود ،بیانگر این نظریه است که یادگیری ،آموختن فزاینده رفتارهای ساده ای است که از به هم پیوستن آنها مهارت ها و مفاهیم پیچیده تر به وجود می آید.از سوی دیگر ،برنامه درسی ای که عرضه کننده مجموعه داده ها به همراه مسایلی به منظور حل کردن است،به طور تلویحی بیانگر این نظریه است که یادگیری از طریق بصیرت اتفاق می افتد و مفاهیم و مهارت های پیچیده را کلهای جدا نا شدنی و غیر قابل تقسیمی می داند که در بردارنده چیزی بیشتر و معنی دارتر از مجموعه اجزا مربوط به آنهاست.
از این رو،روشن است که یک برنامه درسی موثر و بی نقص اساسا مستلزم یک نظریه یادگیری مستحکم و بی عیب و نقص است.
آموزش و یادگیری با یکدیگر در تعامل بوده و روان شناسی ارتباط این دو را برقرار می سازد،روانشناسی ارایه دهنده نظریه هایی است که بر رفتار معلم و شاگرد،از طریق برنامه درسی تاثیر می گذارند.از نظر دیویی،روان شناسی به ما می آموزد،چگونه یادگیرنده،با محیط خویش در تعامل است.
این فرایند در طول زندگی ادامه داشته،کیفیت تعامل،مقدار و نوع یادگیری را معین می نماید(خلیلی شورینی،1382ص 84).
درطول تاریخ ،نظریه های مختلفی از سوی روانشناسان درباره یادگیری مطرح شده است که در هر یک به نوبه خود کار مدرسه و امر آموزش و پرورش را متاثر ساخته و متخصصان و مربیان تربیتی را به گونه متفاوت در به کارگیری اصول و یافته های خود در مورد امور تربیتی یاری رسانده اند.
این تئوریها در خدمت انتظام و تدوین دانش اند و طی زمان به طور موثرتراصلاح و تغییر پذیرفته اند(شعاری نژاد،1375).
ثورندایک،روان شناس امریکایی ،واضع نظریه پیوند گرایی است که کار خود را در این زمینه در اوایل قرن بیستم عرضه کرد.در این نظریه اعتقاد بر این است که در هر فعالیت ابتدا موفقیت یا محرکی در فرد اثر گذاشته سپس فرد نسبت به آن موقعیت یا محرک پاسخ میدهد و سرانجام ارتباطی بین این موقعیت یا محرک و پاسخ به وقوع می پیوندد که به یادگیری منتهی می گردد(شعاری نژاد،1375).
کانون توجه این نظریه ،شرایط محرک،تمایل فرد به عمل و عامل پیوند دهنده محرک و پاسخ است .به این اعتقاد ثورندایک این پیوند که بین محرک و پاسخ رخ می دهد به وسیله یک رابط عصبی صورت می گیرد.
این روابط عصبی بر پاسخ موجود زنده به عوامل و موقعیت های خارجی به وجود می آید(هرگنهاین و اولسون،1379).
یکی از روش هایی که ثورندایک بدان معتقد بود روش آزمایش و خطاست.
دراین روش بر اثر تکرار و تمرین های متوالی فراگیرنده پس از پشت سر گذاشتن واکنش های اولیه، اشتباهات خود راکاهش داده و بدین طریق به یادگیری دست می یابد(شریعتمداری ،1379).
ثورندایک سه قانون برای یادگیری بیان می نماید:
الف)قانون آمادگی:به منظور یادگیری رضایت بخش،فراگیرنده باید از قبل زمینه و آمادگی برای امور مربوط را داشته باشد.
ب)قانون تمرین:تکرار و تمرین موجب یادگیری و تداوم آن می گردد(پس از سال 1930 ثورندایک این قانون را مردود شمرد).
ج)قانون تاثیر:اگرپاسخ با یک وضع خشنود کننده دنبال شود،به تقویت و افزایش عکس العمل فرد منتهی گردد(هرگنهان و السون ،1379).
تعداد صفحات | 11-20 |
---|---|
فایل Word | دارد |
منابع و مآخذ | دارد |
فایل PDF | دارد |
-
۲۵,۰۰۰ تومان
مديريت تعادل بين كار و زندگي در خانواده
۲۵,۰۰۰ تومان -
۱۹,۹۰۰ تومان
۴۰,۰۰۰ تومانچگونه توانستم نگرش دانش آموزان را به مدگرایی تغییر دهم
۱۹,۹۰۰ تومان۴۰,۰۰۰ تومان -
۱۹,۹۰۰ تومان
۳۵,۰۰۰ تومانپاورپوینت پروتکل های شبکه
۱۹,۹۰۰ تومان۳۵,۰۰۰ تومان -
۲۹,۹۰۰ تومان
۴۵,۰۰۰ تومانپاورپوینت سیستم عامل لینوکس
۲۹,۹۰۰ تومان۴۵,۰۰۰ تومان -
۵,۹۰۰ تومان
۷,۵۰۰ تومانمقاله درباره عبدالله بن عباس
۵,۹۰۰ تومان۷,۵۰۰ تومان -
۱۵,۰۰۰ تومان
۱۸,۰۰۰ تومانPCR چیست ، کاربردPCR چیست؟
۱۵,۰۰۰ تومان۱۸,۰۰۰ تومان
Reviews
There are no reviews yet.